سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























کانون بسیج جامعه پزشکی بیمارستان خورشید اصفهان

امیدوارم از مطالب وبلاگ استفاده بهینه و مفیدی را داشته باشید باتشکر - مدیریت وبلاگ



نوشته شده در دوشنبه 91 اسفند 21ساعت ساعت 6:48 عصر توسط امیرمشتاقیان| نظر

بیمارستان نور و حضرت علی اصغر(ع) در سال 1292 ه . ش تأسیس و در سال 1300 ه . ش به بهره برداری رسید. این بیمارستان به همت فردی خیر به نام نورالله آقا نجفی ایجاد و با هدایا و موقوفات در سالهای بعد توسعه یافته است. پس از ملحق شدن آن به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تحت نظارت حمایت و سرپرستی آن قرار گرفت. مساحت این مرکز در آن زمان در حدود 12000متر مربع با زیر بنای 9600 متر مربع بوده است که در حال حاضر با 15188 مترمربع زیر بنا و با نام نور و حضرت علی اصغر مشغول فعالیت می باشد. در سال 1342 بیمارستان  خورشید دارای بخش های جراحی گوش وحلق وبینی، اطفال، خون، عفونی، داخلی، قلب و زنان بوده است که با توسعه بیمارستان های کاشانی و امین برخی از این تخصص ها در این بیمارستان حذف گردید. در سال 1361 دبیرخانه دانشگاه به بیمارستان کودکان به نام حضرت علی اصغر(ع) اختصاص یافت که پس از مدت شش ماه به بیمارستان خورشید افزوده شد و با تعدادی از بخشهای بیمارستان خورشید نظیر دیالیز، کتابخانه، پوست، اعصاب، جانبازان و بیماران شیمیایی مشغول فعالیت و بهره برداری گردید. در سال 1379 نام بیمارستان خورشید به بیمارستان نور تغییر یافت. در حال حاضر مراکز آموزشی درمانی نور و حضرت علی اصغر(ع) به عنوان یک بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دارای واحدهای کمکی با زیربنای 850 متر مربع، بخش های درمانی و بستری با زیربنای 11060 متر مربع، بخش های آموزشی با زیربنای  10075 متر مربع و بخش های اداری با زیربنای 988 متر مربع  می باشد. بخش های فعال بیمارستان در حال حاضر شامل اورژانس داخلی، داخلی زنان و مردان، روانپزشکی زنان و مردان، قلب، مسمومین،ICU مسمومین، ارولوژی، سی سی یو، سی سی یو اورژانس،  همودیالیز، سنگ شکن، اتاق عمل، پیوند، نفرولوژی، آنژیوگرافی، رادیولوژی، آزمایشگاه، آزمایشگاه پیوند، تست ورزش، درمانگاه های پوست، ارولوژی، غدد ، ریه، روانپزشکی، قلب، گفتار درمانی، مشاوره و تغذیه و .... است.



نوشته شده در دوشنبه 91 اسفند 21ساعت ساعت 6:35 عصر توسط امیرمشتاقیان| نظر بدهید

بچه های جهاد به معنای واقعی جهادگر بودند و در همه کارها؛ چه در امور کاری و چه در امور مربوط به جنگ، نهایت تلاش خود را به کار می بستند.

زمانی که به جبهه اعزام شدم، به وضوح مشاهده می کردم که چیزی که خیلی برای سایر نیروها حایز اهمیت و جالب توجه است، تلاش و خستگی ناپذیری بچه های جهاد است. یک بار که تعداد دستگاه های سنگین کم بود و لودر نداشتیم، بچه ها با فرغون مشغول سنگر سازی شدند. اگر چه کار خیلی سختی بود و ساخت یک سنگر ساعت ها طول می کشید، اما بچه ها با شوخی کردن و سربه سر هم گذاشتن، به کار سرعت می دادند.

یکی از بچه ها ایستاده بود وسط راه و می گفت: ‹‹هر کس گواهینامه راندن فرغون نداشته باشد، نمی تواند از اینجا رد شود!››

بچه ها هم با حالتی جدی حبیب هایشان را جستجو می کردند و بعد از کمی این پا و آن پا کردن، می گفتند: ‹‹ببخشید جناب! مثل اینکه گواهینامه همراهم نیست.››

و به این ترتیب از چهار راه! عبور کرده و با خنده و شوخی سنگر می ساختند. خلاصه به هر سختی که بود بچه ها سنگرها را ساختند.



نوشته شده در دوشنبه 91 اسفند 21ساعت ساعت 6:24 عصر توسط امیرمشتاقیان| نظر بدهید

برادر کوچکش مجروح شد. در رشت بستری اش کردند.

موقع ملاقات با آن همه درد گفت: «احمد! برات یه دختر پیدا کردم.» رفتند خانه شان حرف زدند.

قرار گذاشتند جمعه ی بعد آنها بیایند اصفهان، خطبه ی عقد را بخوانند. همه منتظر بودند. احمد گفت: «نمی آیند. یعنی من گفتم نیایند.»

تعجب کردیم؛ پرسیدیم: چرا؟

گفت: «آخر تماس گرفتند شرط عقد گذاشتند؛ نرفتن من به جبهه.»

«بسم رب الشهداء و الصالحین

وصیت نامه و یا بهتر بگویم؛ کارت عروسی.

عزیزان! در خانه ی خیلی ها برای پیدا کردن همسر آینده تان رفته اید، اما خود آن خانه را پیدا کردم. ابدی، نورانی، دارای صاحبی بخشنده و مهربان. مهریه اش البته پرارزش است. اما در برابر او ارزشی ندارد. عروس من شهادت است.»

شهید که شد، متن وصیت نامه اش را برای همه فرستادند تا همه در مراسم عروسی شرکت کنند.

مراسم باشکوهی بود.



نوشته شده در دوشنبه 91 اسفند 21ساعت ساعت 6:21 عصر توسط امیرمشتاقیان| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin
زیارت عاشورا